" یا زهرا"
ای بال و پرشکسته مکش پر زلانه ام
با رفتنت مکن تو عزاخانه - خانه ام
وقتی که رخ زمن تو نهان میکنی ببین
با اشک و گریه محو در آستانه ام
برموی زینب تو خودم شانه می زنم
چون با خبر ز زخم روی کتف و شانه ام
چون خنده میکنی به رخم خنده میکنم
ورنه برای گریه پی یک بهانه ام
در سیل اشک های خودم غرق میشوم
شرمنده از وقوع غمی بی کرانه ام
اشک مرا مگیر به دست شکسته ات
من روضه خوان ضربت آن تازیانه ام
محمدحسن بیات لو