بهارهای شگفتی در راهند. فردا
گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند.
بهارهای شگفتی در راهند؛ این را من نمیگویم؛ آسمان میگوید با هزاران بهاری که
دیده است.
بهارهای شگفتی در راهند؛ این را زمین میگوید؛ زمین که مادر همه بهارهای آمده است.
زمین که آبستن بهارهای شگفتی است که در راهند.
فردا گلی میشکفد که گلها به پیشواز آمدنش، پرپر میشوند. درختها، سجده میکنند
مقدمش را، کوه ها سر بر آستان کرم او میگذارند و دریاها، وامدار زلال چشمانش
میشوند.
فردا گلی میشکفد که عطرش از همه پنجره های بسته عبور خواهد کرد؛ از همه دیوارهای
سنگی، برجهای بتُنی، خیابان های تاریک، کوچه های رنگ و رو رفته. فردا گلی
میشکفد که پنجره ها را باز خواهد کرد و آینه ها را شفاف.
فردا گلی میشکفد که ابرها را به باران دعوت میکند، باران را به زمین تشنه
میفشاند، گلها را میرویاند و خورشید را صدا میکند تا رنگین کمانی شگفت، شرق
تا غرب زمین و آسمان را به هم بدوزد؛ رنگین کمانی زیباتر از همه آذین ها و خیر
مقدم ها، رنگین کمانی که مزین به نام زیبای زیباترین گل دنیاست.
فردا باران می بارد، گلی میشکفد. مردی می آید؛ فردا مردی که قرار است در باران
بیاید، خواهد رسید؛ بعد توفان میگیرد، باران تند می بارد.
فردا، گلی می آید؛ گلی که کشتی بان «سفینة النجاة» است. می آید و آرامش را به
دلهای عاشق می آورد و منتظران را سوار میکند.
فردا گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند. توفان، تاب ایستادگی در برابرش را
ندارد؛ پرپر میشود، نسیم میشود و به پای مبارکش بوسه میزند: «السلام علیک یا
سفینة النجاة».
منبع : موسسه جهانی سبطین علیهم السلام