در نیمه راه برکت خیز رمضان، رایحه شکوفه های یاس است که کوچه های مدینه را
آکنده است.
حسن علیه السلام با چشمانی علوی میآید و افق، رسیدن ارجمندش را دف میکوبد. صدای
آمدنش، طنین مهربانی و کرامت است. شانه های صبورش را زمین به تجربه مینشیند؛
آنچنانکه سمفونی سکوتش را.
او با نگاهی از جنس باران می آید و آبهای آزاد جهان، ماهیان تشنه دلش را میزبان
میشوند.
هرگز غروب نمیکنی
کوه یعنی تو؛ ولی تو را نادیده انگاشتند و تحمل بی پایانت را بیشرافتان تاریخ،
اینچنین به جولان نامردمی کشاندند.
آسمان، تویی که وسعت دلت، زبانزد آبهای زمین است.
ای فرزند حماسه و رأفت! تو آن بهاری که دستان خونریز خزان را یارای به خاک ریختنت
نیست. جاودانه ای؛ آن گونه که عشق خواهی تنید؛ آنچنان که باران، رگ های خاک را.